غروب خاکستری

مجموعه اشعار و نوشته ها

غروب خاکستری

مجموعه اشعار و نوشته ها

غوغای عشق

کاش می شد آموخت صبر کردن را در راه عشق

اشک لرزان هر معشوقه را در پای عشق

یا می شد که با عشوه و ناز راه می یافت در دل دلدار خویش

یا که می شد فدا کرد جانت را در راه عشق

در پس هر عاشقی مجنون وار

می کشد قصه معشوق محزون وار عشق

می برد آرامش و تنهایی دلداده اش

گیسوی تابدار و مواج عشق

می کند هر معشوقه ای عاشقش را محو زیبائیش

در پی اش خوابهای رویا گونه پر غوغای عشق

چون نهادی دست خود را دردست معشوق خویش

تو بدان می شوی بیگانه با هر آشنا ای نامدار عشق

 

نظرات 1 + ارسال نظر
تنهاترین عاشق تنها پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 04:05 ب.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

سلام به شما که زیبا می نویسید
تو همین نزدیکی شما یه میخونه هست که واسه اومدن تک تک شماها لحظه شماری می کنه پس زیاد منتظرش نذارین ......
منتظر قدوم مبارکتون هستم
میخونه ی حضرت عشق همیشه از شما پذیرایی می کنه الیته میوه ی پذیراییش چیزی نیست جز......عشق....
منتظرتون هستم
در پایان به این امیدوارم که اه اومدین صبر کنین و استفاده کنین البته که اگه این بنده ی حقیر لیاقت پذیرایی از شما رو داشته باشم
البته بگم که من امروز بعد از مدتی طولانی آپ دیت کردم منتظرم....
فعلا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد