این عاشق شدن یا تعهد دادن نیست که برایمان درد ورنج به ارمغان می آورد بلکه
عاشق شدن یا تعهد دادن به شخص نامناسب است که برایمان درد و رنج به
ارمغان می آورد.
به یاد آوردن این جملات همیشه منو به فکر فرو می بره وقتی انسان در شرایط
خاصی قرار می گیره احساسات بر عقلش غلبه پیدا می کنه و خیلی اوقات این
موضوع به قیمت گرانی به اتمام می رسه.
چند وقت پیش بود که یکی از دوستان صمیمیم دل به عاشقی سپرد و اون قدر در
در عالم عاشقی غوطه ور شد که......
باحرفایی که از شخص مورد علاقش می زد می دونستم که اون فرد مناسبی
نیست و پیش خودم می گفتم حیف از دوست من که دل به یک چنین فردی سپرده
ولی آدم عاشق تحمل شنیدن حتی یک کلمه نا موافق هم نداره چه برسه که
بیادو بشینه پای حرف عاقلانه چه جوری بگم انگاری یک جورایی حسود هم شده بود.
ولی وای از عشق روزی که فرا برسه و تازه عشق اول هم باشه اینو خودش بهم می گفت
بگذریم نصیحتهای این و اون بی فایده بود و زمان می رفت تا چاره کار باشه.....
چند ماه به سرعت برق و باد گذشت واقعا دوست داشتن و عاشق بودن حتی تو چهره آدمها
هم تاثیر می ذاره می شد از برق نگاه دوستم تا ته دلشو خوند انگاری زیباییش
صد چندان شده بود و من هم از شادی اون شاد بودم ولی ته دلم انگاری راضی نبود ......
تا بلاخره او ن چه که نباید شد و توی یک روز بهاری بدون این که بدونم چرا و چطور همه چیز
بین اون دوتا تموم شد .....
اوایل دوستم طفره می رفت ولی بعدا واسم گفت که بهش گفته بهتره از هم جداشیم ....
این آخرین جمله منو به فکر فرو می بره یعنی همه دوست داشتن ها و عشق ورزیدن ها
به بن بست ختم می شه؟؟؟؟؟
این که دوستم دوست عزیزم تو این مدت چی کشید و چقد ر زجر کشید تا بتونه اونو
فراموش کنه بماند فقط حالا و بعد ماهها آرامش دوباره به چهره زیبای او برگشته و من
چقد ر خوشحالم که دوباره زندگی با تمام زیبایی هاش به روی اون لبخند می زنه.....
ولی به نظر من هنوز هم تو این دوره و زمونه می شه عاشق شد و دوست داشتنو
تجربه کر د منتها نه با دل بلکه عاقلانه ولی به هرکی که می گم میخنده ومیگه بذار
تو شرایطش قرار بگیری بعد خودت قضاوت می کنی ......
سلام
خسته نباشین
میروی و با غمت تنها رهایم میکنی
از خود و از مهر دستانت جدایم میکنی
نیست بر گوش دلم آهنگ دیگر آشنا
هر دمی از عمق خاموشی صدایم میکنی
میروی راهت سپید اما بدان ای جان من
با جهان بی کسی ها آشنایم میکنی
خوش باشین
خدانگهدار
سلام
رفتی و از رفتنت جانم گرفت
آتشی جانسوز بر خوانم گرفت
بازگرد و آتشی بر هجر زن
هر چه از تو داشتم آنم گرفت
مریم خانم سلام. من لینک وبلاگتون را خیلی وقت پیش در وبلگم گذاشتم. این دو بیتی را هم همین الآن در کافی نت سرودم و به تو تقدیم می کنم.
عشق اگه عاقلانه باشه عشق نیست یه معمله است. تو به طرفت می گی من دوستت دارم به این دلیل و اون دلیل.
ولی عاشقی یعنی....
نمی تونم با زبان بگم چون چیزی نیست که به زبان جاری بشه.
بذار تجربه کنی. البته امیدوارم هیچ وقت تجربه اش نکنی.
بای.
درود..
ای چه بد..
چرا از اون ور قضیه نگاه نمیکنید.. اره همیشه دختره خوب و پری.. پسره بد و دیو زشت قصه ها..
چرا نمیگی اون دوست گرامی شما چه بر سر پسره اورده.. چرا از اخلاقش نمیگی.. چرا نمیگی جوری بوده که اون پسر نتونسته اونو برای زندگی ایندش انتخاب کنه.. اره به نظر شما پسرا همش بدن کخن... چرا نمیگی اون پسر تو این مدت اشنایی چقدر هزینه کرده چه از بعد عاطفی چه مالی اره فقط اون پسر بده و اون دختر چون دوست مریم خانم بوده یه قدیسه است... به نظر شما پسرا اصلا عاطفه ندارن احساس ندارن.چون دوست دارین با اولین جواب سلام بیان خواستگاریتون.. چرا نمیگی تن اون دوستتم میخاریده...اصلا چرا همه فکر میکنن پسرا میخوان از دخترا سواستفاده کنن.. بخدا تو این زمونه برعکس شده.. تو این زمونه با این شرایط سخت این اکثر دختران که دنبال یه پسرن که بچاپن و خوش باشن چند صباهی.. میخوای تو همین وبلاگ دو سه تا دختر معرفی کنم که حداقل با سه چهار نفر دوستن همزمان.. اره دیگه اون دوره تموم شد که پسره چند تا دوست دختر داشت.. الان دختران که چند تا دوست پسر دارن... بله هیچ کی نمیگه ماست من ترشه.. ولی یه کم به دورو برمون بهتر نگاه کنیم میبینیم اوضاع فرق کرده.. (در این باره بیشتر مینویسم ...)
سلام
اتفاقا من به این قضیه که عشق و دوست داشتن مربوط به جنس خاصی نیست و هردوطرف به یک میزان دوست داشتن رو تجربه می کنند معتقدم . تو این زمونه دختر و پسر به یک میزان آسیب می بینند و واسه همینه که دوست داشتن ها پوشالی شده و زود گذر.
من هیچ وقت نخواستم کسی رو محاکمه کنم فقط قصدم این بود که بگم چه جوری آدمها بدون شناخت کافی عاشق می شن اونم به کسی که شایستگی دوست داشتنو نداره ...
با این حرفت که امروزه خیلی از دخترا از کارا پسرا تقلید می کنند موافقم ولی اینکه همه این مدلی باشند نه. در مورد دوستم هم باید بگم اون آقا اصلا خصوصیات یک مرد کامل رو نداشت و اینو حتی خودش به دوستم گفته بود و خیلی تجربه های مختلفی هم داشت که حتی به دوستم هم بیان کرده بود و من در تعجبم که چرا دوستم همون اوایل کنار نکشید .
می گن دوست داشتم چشمهارو کور می کنه ....
من به هیچ عنوان با حقیقت عشق مخالفتی ندارم خیلی از پسرها هم اسیر یک عشق پوشالی می شن .
من فقط می خوام از توجه و آگاهی در این زمینه حرف بزنم اونم از دیدگاه خودم . همه عقاید جای احترام داره شاید شما در این زمینه تجربه بیشتری داشته باشید .
دیدگاهتون برای من قابل احترام و امیدوارم شما هم دید بهتری به هم جنسان من داشته باشید . شاد باشید و شادی بخش
عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی وپریشانی فهمیدن و اندیشیدن نیست. اما دوست داشتن در اوج معراجش از سر حد عقل فراتر میرودو فهمیدنواندیشیدن را نیز از زمین میکندو با خود به قله ی بلند اشراق میبرد.