غروب خاکستری

مجموعه اشعار و نوشته ها

غروب خاکستری

مجموعه اشعار و نوشته ها

سراب

من و تاریکی شب
دل و تنهایی آن گل وزیبایی آن
من و تنهایی تو
در آن نزدیکی
گل و پروانه و شمع
چشمه روشنی از آب ودرختان بلند
و تو آن شمعی و من پروانه و گل احساس من است
که به جان پروردم
چشمه جاری گرد پروانه و شمع به خیالی که نسوزد جنگل و نماند تنها
چه زیباست پرپروانه و شمع
پر پروانه و آتش که به یک رنگ شدند
واز آن زیباتر شعله آتش جنگل که ز شمع پر پروانه گرفت
چشمه اکنون تنهاست
درختان خوشحال که در این بزم شدند
وپس از چند صباحی که گذشت شعله از شور افتاد
بزم هم پایان یافت
ناگهان باد وزیدن بگرفتImage
 hosting by TinyPic
ودگر هیچ از این بزم نماند
جز سیاهی و سراب جاری
و کنارش گل پژ مرده عشق
در آن نزدیکی
من و تنهایی من
تو و تنهایی تو که پر از رسواییست
من به پروانه چنین می گویم که مرو در پی شمعی تو دگر
تو با شمع چنین می گویی
پر پروانه مسوزان که دلت می سوزد
و در اینجا گل پژ مرده چنین می گوید
«عشق همچون رویاست که سرابی باقیست»

نظرات 7 + ارسال نظر
حامد یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:19 ب.ظ http://www.hamed259.blogfa.com

سلام. عالی بود. وای از دست این اینترنت. امروز حال منو از همه جهت گرفته. نمیدونم چیکار کنم. برات نظر دادم ولی ثبت نشد. فقط بگم عای بود. ولی باید تغییراتی در نحوه نوشتنت اعمال کنی. دفعه قبل نوشتم ولی الان وقت ندارم. بعدا مینویسم. ولی بدون باید مطالب جدا از هم جدا باشه تا بشه اونو بخونی. ببین این شعر را فقط من میتونم بخونم. نه هیچ کس دیگه ولی وقتی اون تغییرات را اعمال کنی همه هم میتونن بخونن و هم از خوندنش لذت میبرن و میفهمن تو محشری و این شعرت هم معرکه
بابا تو دیگه کی هستی
دست سهراب بستی
دوستت دارم.

حامد سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:58 ق.ظ http://www.hamed259.blogfa.com

دلم میخواد بگم چطور بنویس ولی باید برم سر کلاس. بعدا میگم. راستی در آینده نزدیک یک پست میذارم که باید بخونی. منتظرم. شنبه.

حامد سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:52 ب.ظ http://www.hamed259.blogfa.com

سلام. خسته نباشی خانوووووووووووووووووووم. بابابه کی بگم دوستت دارم. اما حالا وقت کافی دارم. ببین عزیز نباید یک شعر نو را پشت سر هم بنویسی. بعدا میگم چرا. تو بیا و شعرت را اینطوری توی وبلاگ بذار ببین چقدر خوندنش راحت میشه. این شعر را الان فقط من میتونم بخونم. ولی وقتی اونطوری که من میگم از هم جدا بنویسی همه میتونن بخونن و ازش لذت ببرن.
من و تاریکی شب
دل و تنهایی آن گل وزیبایی آن
من و تنهایی تو
در آن نزدیکی
گل و پروانه و شمع
چشمه روشنی از آب ودرختان بلند
و تو آن شمعی و من پروانه و گل احساس من است
که به جان پروردم
چشمه جاری گرد پروانه و شمع به خیالی که نسوزد جنگل و نماند تنها
چه زیباست پرپروانه و شمع
پر پروانه و آتش که به یک رنگ شدند
واز آن زیباتر شعله آتش جنگل که ز شمع پر پروانه گرفت
چشمه اکنون تنهاست
درختان خوشحال که در این بزم شدند
وپس از چند صباحی که گذشت شعله از شور افتاد
بزم هم پایان یافت
ناگهان باد وزیدن بگرفت
ودگر هیچ از این بزم نماند
جز سیاهی و سراب جاری
و کنارش گل پژ مرده عشق
در آن نزدیکی
من و تنهایی من
تو و تنهایی تو که پر از رسواییست
من به پروانه چنین می گویم که مرو در پی شمعی تو دگر
تو با شمع چنین می گویی
پر پروانه مسوزان که دلت می سوزد
و در اینجا گل پژ مرده چنین می گوید
«عشق همچون رویاست که سرابی باقیست»
بابا تو دیگه کی هستی
دست سهراب بستی
دوستت دارم.

حامد پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:55 ق.ظ http://www.hamed259.blogfa.com

اولا سلام و خسته نباشییییییییییییییییییییییییی.
دوما دوستت دارم.
سوما آفرین خیلی خوب شده.
چهارما چرا یک -و- جا انداختی. در سطر چهارم. باید باشه : و در آن نزدیکی.
عالی بود. ولی ازت گله دارم. یعنی اینقدر من دیگه برات بی اهمیتم که بهم سر نمیزنی؟

مسعود جمعه 7 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:52 ب.ظ

سلام
واقعا عشق رویاست؟

حامد یکشنبه 16 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 04:37 ب.ظ http://www.hamed259.blogfa.com

سلام. مسعود خان عشق رویا نیست. یک حقیقته ولی امروزه از بس هوس را به جای عشق به خورد ما دادن ما فکر میکنیم عشق رویاست.
مریم خانوم. حالا چه فرقی میکنه لینک شما چه رنگی باشه. تو خودت خوبی. اشتباهات ما رو نادیده بگیر.

مه دیه جمعه 3 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:28 ب.ظ http://yalooo.blogfa.com

با این یکی موافقم ..
تازه منم عاشق شعرم ولی نه هر شعری ..آخه شعرها هم بهترین و بد ترین دارند..
که البته فکر نکنم هیچ شعری خیلی بد باشه
خلاصه فک کنم شما تجربت بیشتر باشه..
دوست دارم بهم سر بزنی ... واقعا خوشحال می شم
فعلا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد