این روزها،
در شهر من،
محبت،
واژه ای ست،
بیگانه،
و راستی،
گوهری ست،
کمیاب،
و انسان،
گرفتار زندان تعصب،
با چراغی به نام غرور،
در راهی به نام بیراهه،
با خویشتن خویش خوشست.