غروب خاکستری

مجموعه اشعار و نوشته ها

غروب خاکستری

مجموعه اشعار و نوشته ها

طفلکی دل من....

حدود ۲ ماه  گذشت ازروزایی که یادآوریشون دیگه دردناک نیست ، بعد یک هفته استراحت دوباره به سر کاربرگشتم این که اون دختر چی شد و کارش به کجا کشید خودش داستانیه ولی خوب خودش با دست خودش همچی رو خراب کرد و فعلا هم که رفته امیدوارم دیگه برنگرده ...

این روزا شدیدا درگیر  هستم تمام فکر و ذکرم شده کار ولی کمبود یک چیز رو شدیدا احساس می کنم دلم هوای تازه می خواد دنبال یک گمشده ام احساس می کنم زندگیم بدجوری یکنواخت شده گاهی دلم واسه خودم می سوزه طفلکی دل بیچاره من گاهی فکر می کنم اگه کسی تو زندگیم بود کسی که شب ها به اون فکر کنم و با یاد اون بیدارشم حتما زندگیم بهترمی شد کاش ......

امشب هم ازاون شبهاست که زل زدم به ماه !