غروب خاکستری

مجموعه اشعار و نوشته ها

غروب خاکستری

مجموعه اشعار و نوشته ها

طفلکی دل من....

حدود ۲ ماه  گذشت ازروزایی که یادآوریشون دیگه دردناک نیست ، بعد یک هفته استراحت دوباره به سر کاربرگشتم این که اون دختر چی شد و کارش به کجا کشید خودش داستانیه ولی خوب خودش با دست خودش همچی رو خراب کرد و فعلا هم که رفته امیدوارم دیگه برنگرده ...

این روزا شدیدا درگیر  هستم تمام فکر و ذکرم شده کار ولی کمبود یک چیز رو شدیدا احساس می کنم دلم هوای تازه می خواد دنبال یک گمشده ام احساس می کنم زندگیم بدجوری یکنواخت شده گاهی دلم واسه خودم می سوزه طفلکی دل بیچاره من گاهی فکر می کنم اگه کسی تو زندگیم بود کسی که شب ها به اون فکر کنم و با یاد اون بیدارشم حتما زندگیم بهترمی شد کاش ......

امشب هم ازاون شبهاست که زل زدم به ماه !

نظرات 4 + ارسال نظر
***بهار-فرشته معصوم*** یکشنبه 29 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:27 ب.ظ http://www.sinlessangel.blogsky.com

سلام مریم عزیز...
متن پراحساستو خوندم.
امیدوارم هرچه زودتر گمشده خودتو پیدا کنی...
پیش من بیا با تبادل لینک موافق بودی خبرم کن.
با آرزوی بهترینـــــــــها:بهـــــــــــار

حامد پنج‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:57 ب.ظ http://www.hamed259.persianblog.ir

سلام به خواهر گلم
چه عجب عزیزم آپ کردی
دلم برات خیلای تنگ شده
من هر وقت آن شدم به وبلاگت سرزدم
الآن هم اگه می بینی 10 روز بعد از آپ کردنت نظر می دم چون وقت نداشتم
سرم خیلی شلوغه
دارم دیوونه می شم
از بس توی دانشگاه پروژه و درس و تحقیق و هزارتا چیز دیگه ریخته سرم
دلم برات تنگ شده
عزیز
دوستت دارم
از طرف
داداش کوچولوت

حامد دوشنبه 12 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 10:46 ب.ظ http://www.hamed259.persianblog.ir

سلام عزیزم
خیلی دلم برات تنگ شده
دوست دارم عزیزم
دعام کن
خیلی مریضم

حامد چهارشنبه 5 دی‌ماه سال 1386 ساعت 05:36 ب.ظ

سلام
خوبی
لا اقل یه خبری از حالت بهم بده
دلم برات تنگ شده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد